روش معاملاتی اسکالپینگ

اگر شما هم یک معامله‌گر روزانه باشید، احتمالا موضوع اسکالپینگ به گوشتان رسیده است. اسکالپ می‌تواند بر حرکت قیمت‌ها در طول روز تأثیر بگذارد؛ بنابراین ممکن است در گفتمان‌های روزانه با سایر سرمایه‌گذاران، با آن روبرو شوید.

در واقع اسکالپ یک روش معاملاتی است که در سوددهی از تغییرات کوچک قیمت و سود سریع از فروش مجدد تخصص دارد. اگر تمایل دارید به طور کامل با این روش معاملاتی کوتاه مدت در بازار فارکس آشنا شوید، پیشنهاد می‌کنیم مطالعه این مطلب جذاب را از دست ندهید.

اسکالپ چیست؟

اسکالپ یا اسکالپینگ (Scalping) یک استراتژی معاملاتی به حساب می‌آید که به منظور سودآوری حاصل از تغییرات جزئی در قیمت سهام، طراحی شده است. معامله‌گرانی که این استراتژی را اجرا می‌کنند، در هر روز از ۱۰ تا چند صد معامله را با این اعتقاد انجام می‌دهند که کسب سود از حرکت‌های کوچک در قیمت سهام، آسان‌تر از معاملات بزرگ است. معامله‌گرانی که این استراتژی را اجرا می‌کنند، به عنوان اسکالپر (Scalpers) شناخته می‌شوند. اگر بتوان از استراتژی خروج دقیقی برای ممانعت از ضررهای بزرگ استفاده کرد، بسیاری از سودهای کوچک این پتانسیل را پیدا می‌کنند که به سودهای بزرگ تبدیل شوند.

اساس اسکالپینگ

Scalping از اندازه‌های بزرگتر موقعیت بازار برای افزایش قیمت در کوتاه‌ترین زمان نگهداری سهام استفاده می‌کند. معاملات Scalping در طول روز انجام می‌شود. هدف اصلی این است که تعدادی از سهام را در قیمت پیشنهادی بخرید و سپس سریعا برای کسب سود، آنها را به مبلغ چند سنت (Cent) بالاتر یا پایین‌تر بفروشید. زمان نگه داشتن سهم‌ها می‌تواند از چند ثانیه تا چند دقیقه و در برخی موارد تا چند ساعت متغیر باشد. این موقعیت قبل از پایان کل معاملات بازار بسته می‌شود.

مشخصات اسکالپینگ

اسکالپ یک فعالیت سریع برای معامله‌گران چابک است. احتیاج به زمان‌بندی دقیق و اجرا دارد. اسکالپرها از قدرت خرید چهار تا یک مارجین معاملات روزانه استفاده می‌کنند تا حداکثر سود را با بیشترین تعداد سهام و در کوتاه‌ترین مدت زمان نگهداری، به حداکثر برسانند.

این امر مستلزم تمرکز بر نمودارهای بازه زمانی کوچکتر مانند نمودارهای یک دقیقه‌ای و پنج دقیقه‌ای شمعدانی است. معمولا برای این نوع معاملات، از شاخص‌های شتاب مانند واگرایی تصادفی، میانگین متحرک همگرایی (MACD) و شاخص قدرت نسبی (RSI) استفاده می‌شود. همچنین از شاخص‌های نمودار قیمت مانند میانگین متحرک، باندهای بولینگر و نقاط محوری به عنوان نقاط مرجع برای پشتیبانی قیمت و سطوح مقاومت استفاده می‌شود.

برای جلوگیری از نقض قاعده معامله‌گری در روز (PDT)، ارزش حسابداری باید از حداقل ۲۵۰۰۰ دلار بیشتر باشد. علاوه بر این، به مارجین برای انجام معاملات کوتاه مدت نیاز است. اسکالپرها سهام را با قیمت کم می‌خرند و بالاتر می‌فروشند، با قیمت بالا می‌خرند و بالاتر می‌فروشند، یا گاهی اوقات ممکن است با قیمت کمی بخرند و مجبور شوند پایین‌تر بفروشند. آنها تمایل دارند از سطح ۲ و زمان پنجره‌های فروش برای هدایت سفارشات به نقدترین سرمایه‌گذاران بازار و ECN برای اجرای سریع، استفاده کنند.

اجرای «سبک اشاره» و «کلیک از طریق پنجره سطح ۲» یا «کلیدهای میانبر از پیش برنامه ریزی شده» سریعترین روش‌ها برای پر کردن سفارشات اسکالپرها است. اسکالپینگ صرفا بر اساس تجزیه و تحلیل فنی و نوسانات کوتاه مدت قیمت است. به دلیل استفاده گسترده از اهرم، اسکالپ یک روش معاملاتی با ریسک بالا محسوب می‌شود.

اشتباهات رایج اسکالپرها

برخی از اشتباهات رایجی که اسکالپرها مرتکب می‌شوند عبارتند از: اجرای ضعیف، استراتژی ضعیف، عدم اتخاذ توقف‌های ضرر، استفاده بیش از حد از قدرت خرید، ورود دیر هنگام، خروج‌های دیرهنگام و بیش از حد.  Scalping به دلیل تعداد زیاد معاملات، کمیسیون‌های سنگینی ایجاد می‌کند. البته ساختار قیمت‌گذاری به ازای هر سهم، برای اسکالپرها مفید است؛ به ویژه برای کسانی که تمایل دارند مقیاس قطعات کوچک‌تر را در داخل و خارج از موقعیت معامله کنند.

روانشناسی پشت معاملات اسکالپینگ

اسکالپرها باید نظم و انضباط داشته باشند و سیستم معاملاتی خود را از نزدیک نظارت کنند. هر تصمیمی که برای این قبیل معاملات گرفته می‌شود، باید با اطمینان انجام شود. از طرف دیگر اسکالپرها باید بسیار انعطاف‌پذیر باشند؛ زیرا شرایط بازار بسیار روان است و اگر معامله آنطور که آنها انتظار دارند پیش نرود، باید بتوانند در اسرع وقت وضعیت را بدون متحمل شدن ضرر زیاد، برطرف کنند.

دلیل این امر به این واقعیت مربوط می‌شود که اسکالپرها بسیاری از معاملات را با سود ناچیز می‌بندد و سیستم مدیریت ریسک آنها نباید به آنها اجازه دهد معاملات زیان‌ده خود را برای مدت طولانی انجام دهند. چرا که زیان زیاد می‌تواند تعداد زیادی از سودهای قبلی آنها را پوشش دهد.

مثالی از اسکالپینگ

فرض کنید یک معامله‌گر برای سوددهی از حرکات قیمتی سهام ABC استفاده می‌کند تا ۱۰ دلار را معامله کند. معامله‌گر بخش بزرگی از سهام ABC را، مثلا مقدار ۵۰.۰۰۰، خرید و فروش می‌کند و در حین حرکت قیمت مناسب، با مقادیر کم آنها را می‌فروشد. به عنوان مثال، آنها ممکن است خرید و فروش را با افزایش قیمت ۰.۰۵ دلار انتخاب کنند و سودهای ناچیزی به دست آورند که در پایان روز جمع می‌شوند زیرا خرید و فروش‌شان را به صورت عمده انجام می‌دهند.

Scalping چگونه کار می‌کند؟

اسکالپینگ بر این فرض استوار است که اکثر سهم‌ها، در اولین مرحله حرکت سود را تکمیل می‌کنند اما اینکه روند آنها به کجا می‌رود، مشخص نیست. پس از آن مرحله اولیه، برخی از سهم‌ها پیشرفت نمی‌کنند و برخی دیگر به پیشرفت خود ادامه می‌دهند.

یک اسکالپر قصد دارد تا آنجا که ممکن است از این چنین حرکت‌هایی، سودهای ناچیزی کسب کند. این روش، برعکس طرز فکر معامله‌گران بلند مدت است که معتقدند باید اجازه داد تا سود به صورت کامل اجرا شود و تلاش می‌کنند با افزایش اندازه معاملات برنده، نتایج مثبت معاملات را بهینه کند. این استراتژی با افزایش تعداد برندگان و فدا کردن اندازه بردها به نتایج مثبت می‌رسد.

این غیر معمول نیست که یک معامله‌گر با بازه زمانی طولانی‌تر با کسب تنها نیمی یا حتی کمتر از معاملات خود به نتایج مثبت برسد. فقط تعداد بردها بسیار بیشتر از ضررها است. با این حال، یک اسکالپر موفق تعداد بیشتری از معاملات برنده را نسبت به معاملات از دست رفته خواهد داشت، در حالی که او هدف سود را تقریبا برابر یا کمی بیشتر از زیان نگه می‌دارد.

پیامدهای اصلی اسکالپینگ

  • مواجهه خطر را محدود می‌کند: قرار گرفتن مدت کمی در بازار، احتمال وقوع یک رویداد نامطلوب را کاهش می‌دهد.
  • حرکات کوچکتر آسان‌تر به دست می‌آیند: عدم توازن بیشتر عرضه و تقاضا برای تضمین تغییرات بیشتر قیمت، مورد نیاز است. به عنوان مثال، حرکت قیمت با اندازه ۰.۰۱ دلار برای یک سهم آسانتر از حرکت ۱ دلار است.
  • حرکت‌های کوچکتر بیشتر از حرکات بزرگتر است: حتی در بازارهای نسبتا آرام، حرکت‌های کوچک زیادی وجود دارد که اسکالپر می‌تواند از آنها استفاده کند.
  • اسکالپینگ می‌تواند به عنوان یک شیوه تجاری اولیه یا تکمیلی مورد استفاده قرار گیرد.

استراتژی معاملات Scalping در مقابل معاملات روزانه

معاملات روزانه و اسکالپ از نظر تئوری شبیه به هم هستند، اما یکسان نیستند. اسکالپ نوعی معامله روزانه است، اما همه انواع معاملات روزانه، اسکالپ نیست. تفاوت در چارچوب زمانی: در حالی که اسکالپرها در یک بازه زمانی فوق‌العاده کوتاه، معمولا ۱ تا ۲ دقیقه در بازار معامله می‌کنند، معامله‌گران روزانه با یک بازه زمانی طولانی مدت، معمولا ۱ تا ۲ ساعت در بازار معامله می‌کنند.

اندازه حساب: اسکالپرها اندازه حساب بزرگی دارند و در نتیجه ریسک بالایی در بازارها متحمل می‌شوند. از سوی دیگر، معامله‌گران روزانه اندازه حساب متوسطی دارند و در حساب معاملات آنلاین خود معاملات با اندازه بزرگ انجام می‌دهند.

تجربه بازار: اسکالپرها بازار را می‌شناسند و می‌توانند روند بازار را درک کنند. آنها بدون انتظار برای نتیجه، معاملات را در بازار انجام می‌دهند. آنها می‌دانند بازار به کجا خواهد رفت و منتظر بستن معاملات هستند تا سود کسب کنند.

نتایج: تفاوت اصلی بین معاملات روزانه و اسکالپینگ زمانی است که معامله‌گران نتایج را مشاهده می‌کنند. اسکالپرها نتایج خود را فورا دریافت می‌کنند، در حالی که معامله‌گران روزانه آنها را در انتهای یک روز دریافت می‌کنند.

اسکالپینگ به عنوان یک سبک معاملاتی اصلی

یک اسکالپر حرفه‌ای هر روز تعدادی معامله انجام می‌دهد؛ شاید صدها مورد. اسکالپر بیشتر از تیک یا نمودارهای یک دقیقه‌ای استفاده می‌کند، زیرا محدوده زمانی آن کوتاه است و آنها باید تنظیمات را تا آنجا که ممکن است نزدیک به زمان واقعی ببینند. سیستم‌های پشتیبانی مانند تجارت مستقیم دسترسی (DAT) و نقل قول‌های سطح ۲ برای این نوع معاملات ضروری به حساب می‌آید. اجرای فوری سفارشات برای اسکالپر بسیار مهم است بنابراین، یک بروکر با دسترسی مستقیم روش ترجیحی آنها خواهد بود.

اسکالپینگ به عنوان یک سبک تکمیلی

معامله‌گران با بازه‌های زمانی طولانی‌تر می‌توانند از اسکالپ به عنوان یک روش تکمیلی استفاده کنند. واضح‌ترین راه استفاده از آن زمانی است که بازار متزلزل یا در دامنه محدودی قفل شده است. وقتی هیچ روندی در بازه زمانی طولانی‌تر وجود ندارد، رفتن به یک بازه زمانی کوتاه‌تر می‌تواند روندهای قابل مشاهده و قابل استفاده را آشکار کند، که می‌تواند یک معامله‌گر را به دنبال اسکالپ بکشاند.

راه دیگر برای افزودن اسکالپ به معاملات طولانی مدت، مفهوم موسوم به «چتر» است. این رویکرد به معامله‌گران اجازه می‌دهد تا اساس هزینه خود را افزایش داده و سود خود را به حداکثر برسانند. معاملات چتر به روش زیر انجام می‌شود:

  • یک معامله‌گر موقعیتی را برای معامله طولانی مدت ایجاد می‌کند.
  • در حالی که معامله اصلی توسعه می‌یابد، یک معامله‌گر تنظیمات جدید را در یک بازه زمانی کوتاه‌تر در جهت معامله اصلی شناسایی می‌کند و با اصول اسکالپ وارد و خارج می‌شود.

مدیریت ریسک با اسکالپینگ

بر اساس تنظیمات خاص، هر سیستم معاملاتی را می‌توان برای اهداف اسکالپ استفاده کرد. در این رابطه، اسکالپ را می‌توان نوعی روش مدیریت ریسک دانست. اساسا، هر معامله‌ای را می‌توان با گرفتن سود نزدیک به نسبت ریسک/پاداش ۱:۱ تبدیل کرد. این بدان معنا است که اندازه سود گرفته شده برابر با اندازه توقف دیکته شده توسط راه اندازی معامله است. به عنوان مثال، اگر یک معامله‌گر موقعیت خود را برای تجارت اسکالپ با ۲۰ دلار با توقف اولیه در ۱۹.۹۰ دلار وارد کند، ریسک ۰.۱۰ دلار است. این بدان معنا است که نسبت خطر/پاداش ۱:۱ به ۲۰.۱۰ دلار می‌رسد.

معاملات اسکالپ را می‌توان در هر دو بازه زمانی بلند و کوتاه انجام داد. آنها را می‌توان در شکست‌ها یا در معاملات محدود انجام داد. بسیاری از الگوهای نمودار، مانند فنجان و دسته یا مثلث پهن شونده، می‌توانند برای اسکالپ استفاده شوند. در صورتی که معامله‌گر بر اساس آنها تصمیم‌گیری کند، همین امر را می‌توان در مورد شاخص‌های فنی نیز به کار گرفت.

استراتژی‌های به کار گرفته شده برای معامله به سبک اسکالپ

اولین نوع اسکالپینگ «بازارسازی» نامیده می‌شود؛ به این ترتیب که یک اسکالپر سعی می‌کند با ارسال همزمان یک ارائه و پیشنهاد برای یک سهام خاص، از پیش‌روی در بازار استفاده کند. بدیهی است که این استراتژی تنها می‌تواند در سهام غیر قابل تحرکی موفق شود که حجم زیادی را بدون هیچ تغییر قیمت واقعی معامله می‌کند. انجام این نوع اسکالپ بسیار دشوار است، زیرا یک معامله‌گر باید برای تولید سهام در هر دو پیشنهاد و ارائه با سازندگان بازار رقابت کند. همچنین، سود آنقدر ناچیز است که هرگونه حرکت سهام در برابر موقعیت معامله‌گر، ضرر بیش از هدف اولیه سود خود را تضمین می‌کند.

دو سبک دیگر بر اساس یک رویکرد سنتی‌تر هستند و نیاز به یک سهام متحرک دارند، جایی که قیمت‌ها به سرعت تغییر می‌کنند. این دو سبک همچنین نیاز به یک استراتژی و روش مناسب برای قرائت حرکت دارند.

نوع دوم اسکالپینگ با خرید تعداد زیادی سهم انجام می‌شود که با افزایش قیمت بسیار اندک به فروش می‌رسد. یک معامله‌گر با این سبک برای چندین هزار سهم وارد موقعیت می‌شود و منتظر حرکت کوچکی است که معمولا با Cent اندازه‌گیری می‌شود. چنین رویکردی به سهام بسیار نقد شونده‌ای نیاز دارد (برای سهولت ورود و خروج ۳۰۰۰ تا ۱۰۰۰۰ سهم).

نوع سوم اسکالپینگ به روش‌های سنتی معامله نزدیک‌تر است. یک معامله‌گر مقدار مشخصی از سهام را در هر راه اندازی یا سیگنالی از سیستم خود وارد می‌کند و به محض ایجاد اولین سیگنال خروجی، در نزدیکی نسبت خطر به پاداش ۱:۱، موقعیت را می‌بندد.

نکاتی برای اسکالپرهای تازه‌کار

امروزه با وجود موانع کم برای ورود به دنیای معاملات، تعداد افرادی که در معاملات روزانه دست به کار می‌شوند و با سایر استراتژی‌ها از جمله اسکالپ معامله می‌کنند، افزایش یافته است. تازه واردان برای معامله با اسکالپ، باید مطمئن شوند که این شیوه معاملات با شخصیت آنها مطابقت دارد یا نه، زیرا به روشی منظم نیاز دارد.

معامله‌گران باید سریع تصمیم بگیرند، فرصت‌ها را تشخیص دهند و دائما روی صفحه نظارت داشته باشند. کسانی که کم صبر هستند و با انتخاب معاملات موفق کوچک احساس رضایت می‌کنند، برای اسکالپینگ مناسب هستند. با این حال، اسکالپ بهترین استراتژی معاملاتی برای تازه‌کارها نیست. چنین روشی شامل تصمیم‌گیری سریع، نظارت مداوم بر موقعیت‌ها و حجم معاملات مکرر می‌شود. با این حال، چند نکته وجود دارد که می‌تواند به اسکالپرهای تازه‌کار کمک کند.

اجرای دستور

یک معامله‌گر مبتدی باید بر هنر اجرای کارآمد سفارشات مسلط باشد. یک سفارش تاخیری یا بد می‌تواند سود ناچیزی را از بین ببرد (و حتی منجر به ضرر شود). از آنجا که حاشیه سود در هر معامله محدود است، اجرای سفارش باید دقیق باشد. همانطور که در بالا ذکر شد، این امر به سیستم‌های پشتیبانی مانند دسترسی مستقیم معامله و نقل قول‌های سطح ۲ نیاز دارد.

سیگنال‌ها و هزینه‌ها

یک اسکالپر مبتدی باید هنگام انجام معاملات، هزینه‌ها را در نظر داشته باشد. اسکالپینگ شامل معاملات متعددی است. صدها نفر در طول یک جلسه معاملاتی حضور دارند. خرید و فروش مکرر از نظر کمیسیون هزینه‌بر است و می‌تواند سود را کاهش دهد. به همین دلیل انتخاب کارگزار آنلاین مناسب بسیار مهم است. کارگزار نه تنها باید الزامات مانند دسترسی مستقیم به بازارها بلکه کمیسیون‌های رقابتی را نیز ارائه دهد. به یاد داشته باشید که همه کارگزاران اجازه اسکالپ را نمی‌دهند.

معامله

مشاهده روند و شتاب برای اسکالپر مفید است و می‌تواند به او کمک کند به طور مختصری برای تکرار یک الگو، ورود و خروج کند. یک مبتدی باید نبض بازار را بفهمد و هنگامی که این را تشخیص داد، معاملات روند و معاملات لحظه‌ای می‌تواند برای دستیابی به معاملات سودآورتر به او کمک کند. استراتژی دیگر مورد استفاده اسکالپرها ضد روند است اما مبتدیان باید از این استراتژی اجتناب کنند و به تجارت با روند پایبند باشند.

طرف معامله‌ی اسکالپرهای تازه‌کار

مبتدیان معمولا با معاملات اسکالپینگ در بخش خرید راحت‌تر هستند و باید قبل از کسب اطمینان و تخصص کافی برای مدیریت قسمت کوتاه مدت، به آن پایبند باشند. در نهایت اسکالپرها باید معاملات طولانی و کوتاه مدت را برای دستیابی به بهترین نتایج به صورت متعادل داشته باشند.

تحلیل تکنیکال

مبتدیان باید خود را به مبانی تجزیه و تحلیل فنی مجهز کنند تا بتوانند در بازار معاملاتی روزانه، رقابت کنند. این امر به ویژه در بازارهای امروزی که تحت سلطه معاملات با فرکانس بالا (HFT) هستند، اهمیت دارد. ناگفته نماند که اکثر معاملات در حال حاضر دور از صرافی‌ها و در ائتلاف‌ها انجام می‌شود که گزارشات آنها منطبق با زمان واقعی نیست.

از آنجا که اسکالپرها دیگر نمی‌توانند فقط به زمان واقعی و تجزیه و تحلیل عمق بازار تکیه کنند تا بتوانند سیگنال‌های مورد نیاز خود را برای رزرو چندین سود کوچک در یک روز معاملاتی معمولی دریافت کنند، توصیه می‌شود از شاخص‌های فنی استفاده کنند که برای بازه‌های زمانی بسیار کوتاه در نظر گرفته شده است. سه شاخص فنی که برای فرصت‌های کوتاه مدت ایده‌آل است، عبارتند از: استراتژی ورود با میانگین متحرک، استراتژی خروج قدرت/ضعف نسبی و اسکالپینگ نمودار چندگانه.

حجم

اسکالپ به عنوان یک روش معاملاتی، به تصمیمات مداومی برای ورود و خروج به یک بازه زمانی کوتاه مدت نیاز دارد. چنین استراتژی تنها زمانی می‌تواند با موفقیت اجرا شود که سفارشات تکمیل شوند و این بستگی به میزان نقدینگی بازار دارد. معاملات با حجم بالا، نقدینگی مورد نیاز را ارائه می‌دهد.

انضباط اسکالپر

به عنوان یک قاعده، بهتر است در طول یک جلسه معاملاتی یک روزه، همه موقعیت‌ها بسته شوند و به روز بعد منتقل نشوند. اسکالپ بر اساس فرصت‌های کوچکی است که در بازار وجود دارد و اسکالپر نباید از اصل اساسی حفظ موقعیت برای مدت کوتاهی منحرف شود.

مزایا و معایب روش معاملاتی اسکالپینگ

این روش معاملاتی نیز مانند بسیاری از راه‌های دیگر، شامل مزایا و معایبی می‌شود؛ با این حال، باید اعتراف کرد که کفه‌ی ترازوی خوبی‌های Scalping، سنگینی می‌کند:

مزایا

  • اگر اسکالپ با استراتژی خروج دقیق اجرا شود، می‌تواند بسیار سودآور باشد.
  • فرصت‌های زیادی برای استفاده از تغییرات کوچک در قیمت سهام ارائه می‌دهد.
  • لازم نیست اصول اولیه حتما رعایت شود.
  • ریسک بازار بسیار کمی دارد.
  • دارای استراتژی غیر جهت‌دار است که در صورت صعود یا نزول بازار می‌توان از آن استفاده کرد.
  • می‌تواند به راحتی در سیستم معاملاتی مورد استفاده به صورت خودکار عمل کند.

معایب

  • هزینه‌های معاملات آن بالا است.
  • برای کسب سود به اهرم بیشتری نیاز دارد.
  • می‌تواند یک استراتژی وقت‌گیر باشد که نیاز به تمرکز بالایی دارد.

اگر به معاملات روزانه علاقه دارید، باید در مورد روش اسکالپینگ آموزش ببینید. برای معامله‌گرانی که تصمیم به استفاده از این روش به عنوان یک استراتژی اصلی دارند یا حتی کسانی که از آن برای تکمیل سایر انواع معاملات‌شان استفاده می‌کنند، اسکالپ بسیار سودآور است. پایبندی به استراتژی سختگیرانه خروج در اسکالپ، کلید ایجاد سودهای کوچک و تجمیع آنها در قالب سودهای بزرگ است. میزان مختصر قرار گرفتن در معرض بازار و فراوانی حرکات کوچک، از ویژگی‌های کلیدی اسکالپ به شمار می‌رود؛ به همین دلیل است که این استراتژی در بین بسیاری از معامله‌گران، محبوبیت زیادی دارد.

  • برای آموزش بهتر اسکالپینت ، شرکت در لایو تریدها و مشاوره سرمایه حتما با من در تمامی شبکه های اجتماعی و از طریق ایمیل تماس باشید.